ثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضلثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضل، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

ثنا خانم مهربون

2 مروارید بالای دخملی بیرون زدن

سلام نفس مامان. تو پست قبل یادم رفت بنویسم که بالاخره تقریبا بعد دو ماه ونیم 2 مروارید بالایی هم بیرن زدن. اینقده خوشکلن که نگو. ایشالله که همیشه باهاشون چیزای خوب و مقوی بخوری نفس مامان. حالا تو اسرع وقت یه عکس خوشکل میگیرم ازشون.  درضمن 2 روز پیش یهووی تو روضه خونه عموی من 2-3 قدم به سمت خاله سمیه رفتی. منم کلی ذوق کردم. ولی هر چی تلاش میکنم به سمت من بیای نمیای. از بس عجله داری برای اومدن پیشم حول میشی و تعادلت رو از دست میدی و میفتی. منم باید سعی کنم دیگه اینقد ذوق زده نشم که ایشالله تو زودتر راه بیفتی. فعلا این چند تا عکسو داشته باش تا بعد: این لباس هدیه گلیه. رفته بودیم از هدیه عکس بگیریم. تن تو هم کردیم. قربونت بشم...
29 آذر 1392

11 ماهگیت مبارک دختر نازنینم

سلام جیگرگوشم. با عرض پوزش بخاطر تاخیر در تبریک به نازنین دخترم برای یازدهمین ماهگردش. باورم نمیشه 1 ماه دیگه دختر کوچولوی من 1 ساله میه بسلامتی. چقد روزا سریع میگذرن. انگار همین دیروز بود که با چشمی پر از اشک از بیمارستان مرخص می شدم در حالیکه تکه ای از وجودم رو تو ان آی سی یو میذاشتم. چه روزای سختی بود اون 5 روزی که می رفتم خونه در حالیکه تو باهام نبودی. دردم فراموشم شده بود وقتی درد بزرگتری داشتم . درد دوری از میوه دلم که 9 ماه تو وجودم پرورونده بودمش و حالا بهم اجازه نمی دادن کنارش باشم. خدایا هیچ مادری رو از بچش جدا نکن. خدایا نگهدار همه نی نی های پاک و معصوم باش. خوب بیخیال. خیلی هندی شد. مهم اینه که دختر کوچولوی من الان کنارمه و ...
26 آذر 1392

روزمره های دخمل طلای مامان در 10 تا 10 و نیم ماهگی

سلام به نور چشمم. ثنای مهربونم. اومدم با کلی عکس خییییییییییییییییییییلی قشنگ. هر کی این پستو از دست بده نصف عمرش بر فنا رفته.  حالا ببینید کی گفتم. پس بیا که رفتیمممم . . . . قبل از هر چیز ثنا خانوم اولین آرایشگاه رسمی زندگیش رو بسلامتی رفت. یعنی چی؟ یعنی اینی که میبینید: ثنا خانومم:آخه مامان خانوم بیکار بودی منو بردی آرایشگاه. آخه شبیه پسرا شدم.  بذار ببینم بابایی تو اتاق داره چی میکنه؟ هالای لای لای.(استغفرالله. یادم نبود. محرمه) هاهاها. عجب لطیفه خنده داری بود بابایی و این هم ذوق ثنا جونم که به کمک بابایی روی پاش ایستاده. الهی من دورت بگردم زندگیم الوووو...
9 آذر 1392

عکسای آتلیه ثنا جونم

  تشکر ویژه از خاله آیسان.خاله لیلا و خاله ی آریسا. ممنون به خاطر نظرات قشنگتون سلام به نفسم. یه چند تا عکس فعلا میذارم تا خاله عاطی تو کف نمونه تا بعدا .... ضمنا خاله عاطی تو که اینقد دلت برام تنگ شده سر کیسه پر از پولتو که تا چند روز دیگه با اولین حقوقت شارژ میشه شل کن و یه بلیط هواپیمابگیر بیا 2 روز منو ببینو برو. دروغ میگم بگو دروغ میگی. ضمنا سرکار رفتنت مبارک باشه. ایشالله از اون خاله های دست و دل باز باشی و هیییییییییییییییییییی برام چیزای خوب و خوشکل بگیری.    خاله آیسان :از زبون مامانی وحیده...یه دخمل دارم شاه نداره از خوشگلی تا نداره..به کس کسونش نمیدم به همه نشونش نمیدم... خاله لیلا:سلام دوست ج...
7 آذر 1392
1